عنوان هر سال، دغدغه اصلی آن سال و محوریترین و اصلیترین نقطه تمرکز در مدیریت کشور را مشخص و ضرورتها و اولویتهای آتی کشور را تعیین میکند. این نامگذاری اما زمانی درست درک خواهد شد که در متن کلیت اندیشهها و دغدغههای مقام معظم رهبری قرار گیرد و جایگاه مفهوم و ایده در منظومه فکری ایشان معین شده و رابطه آن با سایر مؤلفهها کشف شود.
اگر از این منظر به مفاهیم و ایدههای مقام معظم رهبری در نامگذاری سالها توجه کنیم، آشکار میشود که دغدغه محوری ایشان در وضعیت کنونی، توسعه، پیشرفت و شکوفایی کشور است. در واقع ایشان پیگیری جدی دارند که همه جهتگیریهای کلان کشور، پس از گذشت 3 دهه پربرکت از عمر نظام جمهوری اسلامی به سوی دستیابی به سطحی از توسعه باشد که کشور با اتکا به آن قادر باشد جایگاهی مستحکم و باثبات را در سطح منطقه و جهان به دست آورد و بهعنوان الگو، الهامبخش سایر کشورها، بهویژه کشورهای اسلامی باشد.
و البته ایشان با اتکا به مفاهیم عمیق دینی و آرمانهای انقلاب و امام راحل و همچنین ژرفنگری که در بنیانهای قوامبخش جامعه دارند بر این نکته تأکید و پافشاری دارند که این توسعه باید بر بستر هویت دینی، ملی و ارزشهای ایرانی _ اسلامی استوار باشد.
ایشان همیشه این دغدغه را بیان کردهاند که الگوی توسعه ما باید درونزا، غیرتقلیدی و برآمده و جوشیده از متن ارزشهای خودی و بطن جامعه باشد. این الگو، هرچند با عطف توجه و مطالعه و بررسی همه الگوهای موفق توسعه در جهان حاصل میآید ولی نهایتاً باید متناسب با اعتقادات فرهنگی، علایق ملی و ویژگیها و عناصر بومی ما تدوین شود.
ایشان مکرر این توصیه را طرح کردهاند که نباید تسلیم الگوهایی شد که بین توسعه و ارزشهای دینی یا توسعه و عدالت جدایی میافکنند و دستیابی به یکی را منوط به دست شستن از دیگری میکنند. اگر این دغدغه محوری معظمله، یعنی توسعه مبتنی بر ارزشهای دینی و ملی، درست درک شود، انسجام و ارتباط مباحث مطرح شده از طرف ایشان در مناسبتهای مختلف و همچنین عناوینی که برای هر سال برمیگزینند، فهم بیشتری میشود.
از این زاویه است که تأکید ایشان بر سند چشمانداز بیستساله کشور و لزوم تمرکز همه اقدامات بر رسیدن به اهداف سند، تأکید بر اجرایی شدن دقیق و علمی سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و انتظار انقلاب اقتصادی از آن، تأکید و پیگیری جدی و مدام نهضت تولید علم و آزاد اندیشی، تلاش برای کارآمدی در حوزه اقتصادی و مدیریتی و بسیاری از توصیههای دیگر و همچنین عنوان امسال، نوآوری و شکوفایی، بهتر درک میشود و میتواند راهگشای تعیین اولویتها، سیاستگذاریها و اجرای برنامهها و نیز رفع مشکلات و معضلات مختلف کشور باشد.
از این چشمانداز به اندیشههای مقام معظم رهبری است که مفهومی چون نوآوری، بهعنوان عنصری فهم میشود که در کنار دیگر عناصر، پازل توسعه کشور را تکمیل میکند.
تأکید رهبر معظم انقلاب بر نوآوری در رسیدن کشور به توسعه، نشانگر آن است که این توسعه، یک توسعه دانایی محور و مبتنی بر فکر و ایدههای نو و خلاقانه است و آشکار میسازد که معظم له این تفطن و درک عمیق را دارند که عصر کنونی، عصر تکاپوی ذهنهاست و ایدههای نو و خلاقانه میتواند مولد ثروت، قدرت و منزلت باشد.
و اکنون بر همه ماست که نوآوری در روشها و الگوهای مدیریتی را با یک برنامهریزی علمی و درست نهادینه کنیم و شکوفایی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را تحقق بخشیم و اجازه ندهیم که آفت توقف در حرف و شعار، دامنگیر مفهوم و عنوان نوآوری و شکوفایی شود و مصداق علمی و رفتاری نیابد؛ آفتی که متأسفانه به جان بسیاری از ایدههای خوب و کارگشا افتاده است؛معضلی که اگر تداوم یابد، این ذهنیت را ایجاد خواهد کرد که اینگونه ایدهها، جهتگیریها، توصیهها و حتی اسناد و برنامهها، همچون سند چشمانداز و برنامههای 5 ساله، در حد حرف و شعار هستند و تأثیر چندانی بر رویکردهای علمی و اجرایی ما ندارد. لذاست که همه قوای حکومتی و نهادها و سازمانهایی که مخاطب اصلی بیانات مقام معظم رهبری هستند باید با یک برنامه مدون و دقیق، نحوه عملی کردن و محقق شدن رهنمود ایشان را پیگیری کنند.
بهنظر من، قدم اول، گفتوگو راجع به چیستی نوآوری و بحث در باره الزامات، اقتضائات و بسترهای لازم نوآوری و ایدهپردازی در مدیریت کشور است. گام بعدی، شناسایی موانع بروز نوآوریهاست؛ گامی که برداشتن آن مستلزم کمک فکری و یاری همه نخبگان و صاحبنظران و اصحاب اندیشه و فکر است.
به عقیده من، نوآوری در جامعهای تحقق مییابد که آحاد آن جستوجوگر راههای طی نشده باشند و جرأت و جسارت درنوردیدن عرصههای نو و بکر را داشته باشند. سابقه تاریخی نشان میدهد که ما واجد چنین جامعه و مردمانی هستیم.
چنین جامعهای ظرفیت این را دارد که در همه حوزههای علمی و عملی، نوآورانه و خلاق، حرفها و ایدههایی نو برای کل دنیا داشته باشد و الگوهایی جدید از مدیریت، پیشرفت و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی را ارائه کند.
اگر نوآوری مطلوب ماست و اگر از اصحاب اندیشه و فکر و فرهنگ، ایدههای نو و خلاقانه طلب میکنیم، باید در مواجهه با خطاهایی که نوآوری احیانا بههمراه خواهد داشت، سعه صدر و تحمل داشتهباشیم. پذیرش خطاهای احتمالی در حوزههای مختلف فکری، لازمه فرهنگ نوآور و خلاق است. باید توجه داشت که گاه پاسخ اشتباه به یک پرسش، خود میتواند به ارائه پاسخهای نو و فکرها و ایدههای جدید درست بینجامد.
نکته دیگر اینکه نوآوری بر دو بستر علم و تجربه میروید. چه بسا روشهایی که بهنام نوآوری ارائه میشود اما تهی از دو عنصر علم و تجربهاند و تکرار اشتباههای دیگران یا تجربیات نادرست گذشته. چهبسا مشکلات و معضلاتی که دیگران در جایی دیگر قبلاً روشهای خوبی برای آن تدارک دیدهاند. بهرهگیری از روشهای درست دیگران، مقدمه نوآوریهای بعدی است. انباشت علم و تجربه چیزی است که در عرصه مدیریتی ما کمتر به آن توجه میشود. گسست از تجربیات و نادیده گرفتن علم و دانش باعث میشود که ما بارها به نقطه صفر برگردیم و راههای اشتباه را دوباره طی کنیم و روشهای نادرست را از نو بهکار گیریم. نوآوری در عرصه نظر و عمل را باید جدا و متفاوت از هم دانست.
بستر برای نوآوری در عرصه فکر و نظر فراهم است، اشتباهات احتمالی هم چندان آسیبزا و پرهزینه نیست، اما در عرصه عمل نمیتوان به نام نوآوری، به سعی و خطا مبادرت کرد. اکنون نظام پس از 30 سال تجربه گرانبهای مدیریتی، دیگر مجال سعی و خطا ندارد. به میزان کافی انباشت تجربه داشتهایم که بتوان بر بستر آن نوآوری کرد و به سعی و خطا یا تکرار اشتباهات گذشته دچار نشد.
نوآوری امکان دارد دچار دو آفت شود که باید از آنها حذر کرد:
اول؛ امکان ایجاد بدعت به نام نوآوری است و آن هنگامی رخ میدهد که نوآوری بر زمینه ارزشها و اعتقادات جامعه استوار نشود.
دوم اینکه در نوآوری گرفتار احساسات، توهم و شعارزدگی شویم.
راه رهایی از آفت اول، بنا کردن نوآوری بر بستر ارزشهای دینی و ملی است و راه جستن از آفت دوم، چنگ زدن به عقلانیت است.
عقلانیت و تکیه زدن بر خرد جمعی، مانع غلطیدن ما به دامن احساسات و توهمات میشود و عقلانیت یعنی سنجیده عمل کردن، محاسبه دقیق داشتن و درک واقعبینانه موقعیت خود در جهان امروز و شناخت و فهم دقیق فرصتها و تهدیدها.
اگر نوآوری، خواست محوری ماست، لازمه آن حرمت قائل شدن برای آن قشری از جامعه است که نوآوری بر دوش آنهاست و انتظار فکر و ایده نو و روشهای جدید، بیش از همه از آنها میرود.
هرچند نوآوری خواست ما از کل جامعه است و مسئولیت ترویج نوآوری را متوجه مسئولان میدانیم، اما در این نوآوری، همه نیازمند نخبگان و فرهیختگان و متخصصان جامعه هستیم. لذا توجه اساسی به وضعیت نخبگان در جهات مختلف امری حیاتی است.
جدای از دغدغه نوآوری، برای اداره جامعه و کشور، این نگرانی و دغدغه اساسی وجود دارد که مبادا نخبگان جامعه و صاحبان اندیشه و متخصصان ما احساس بیتاثیری کنند و به حاشیه رانده شوند و علما و اساتید ما در حوزههای تخصصی راه بیتفاوتی، عزلت و کناره گیری را برگزینند.
اکنون فراتر از همه موضوعات داخلی و خارجی که جامعه ما را تهدید میکند، باید احساس رکود، رخوت و بیتفاوتی جامعه و به ویژه نخبگان را تهدیدی جدی دانست. برای رسیدن به نوآوری، باید نخبگان را قدر نهاد و بر صدر نشاند و آرامش و راحتی آنها را فراهم آورد. امیدوارم در انتهای سال 87، در همه حوزههای اجتماعی ما، نوآوری در روشهای مدیریتی و رفتاری متبلور شده و حاصل آن شکوفایی کشور در همه حوزهها باشد؛ امیدی که با برنامهریزی و همت و تلاش بیوقفه میسر خواهد شد.